هنر، واکسنی فوق العاده
آیا میتوان از هنر واکسنی فوق العاده برای بشر ساخت؟
ما باید به یکدیگر اعتماد کنیم و برای حفظ عشق خود به انسانیت و ارزشهای فرهنگی و انسانی با هم همکاری کنیم. در این میان، نقش هنر و پتانسیل آن برای پیوند ارزشهای متضاد با گذشتن از مرزها بیش از هر زمان دیگری مهم شده است. اگرچه هنر نمی تواند آینده را تغییر دهد، اما می تواند انسانها و ادراکات آنها را تغییر دهد و بر آنچه اتفاق می افتد تأثیر بگذارند.
کویید-19
کووید-19 یک بیماری بیولوژیکی است، اما نباید این را نادیده گرفت که به طور همزمان یک بیماری سیاسی _اجتماعی نیز هست. اگرچه هنرمندان قادر به تولید واکسن نیستند، اما باید از طریق هنر با ایجاد مصونیت فلسفی و هنری بتوانند از فروپاشی جوامع اجتماعی جلوگیری کنند.
در میان این بحران مشترک توانایی هنر در جلب همدلی میتواند به ایجاد ارتباط بین مردم و افرادی که ایدههای متفاوتی دارند کمک کند و در نتیجه همبستگی اجتماعی را احیا کند. این امر باعث میشود که ما پس از همهگیری، تجربیاتی نو در جهان داشته باشیم.
برای بقای نسل بشر چه خواهید کرد؟
موضوع جدید هنر این خواهد بود که این سوال اساسی را بپرسیم که چه چیزی انسانیت را حفظ می کند تا انسان را از روبات ها متمایز کند؟به لطف فناوری دیجیتال، موجی از اطلاعات مردم را با شهرها، طبیعت و فناوری با روابط انسانی مرتبط میکند. بنابراین، نقش فلسفی هنر نسبت به پرسش اساسی چگونگی بازتعریف این روابط بسیار می تواند مهم باشد.
ما باید محیطی ایجاد کنیم که در آن یک تخیل هنری قادر به فراتر رفتن از مرزها باشد. آینده مدینه فاضلهای نیست که ناگزیر از راه برسد. بشریت تنها زمانی راه درست را از میان این مه اطلاعاتی پیدا میکند که ملاحظات فلسفی «چگونه ببینیم» مقدم بر «چه چیزی برای دیدن» باشد را بهتر درک کند.
پاندمی ویروس و هنر پس از آن
پس از پاندمی ویروس در نهایت، رقابت بر سر این خواهد بود که چه نوع هنری می تواند در یک محیط تکنولوژیک تغییر را نشان دهد و کدامیک کانون توجه خواهد بود.هنرمندان هماکنون در عصری هستند که شامل فناوریهای پیشرفته مانند چاپ سه بعدی، واقعیت مجازی، هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی و بلاک چین است. با این حال، در قرن بیست و یکم، فناوری دیگر ابزاری منفعل برای بیان هنری نیست بلکه به عنوان یک چارچوب فکری برای درک بهتر جهان، و شبکه ای که همکاری جهانی را ممکن میسازد، عمل میکند. در نتیجه، فناوری نفوذ خود را به سطحی گسترش داده است که تعیین کند هنر چگونه خلق میشود، در چه شکلی وجود دارد، و هنر قادر به تولید چه نوع ارزش اجتماعی است.
از سوی دیگر، هنر موقعیتی را تعیین میکند که در آن انسانها جهان را با بینشهایی مشاهده کنند که از تجاوز به افکار انسان توسط دادههای بزرگ و الگوریتمهای هوش مصنوعی جلوگیری کند. در نتیجه، تغییرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی اخیر ناشی از فناوری به طور قابل ملاحظهای به موضوع هنر تبدیل شده است. مشکلات مختلفی که نژاد بشر با آن مواجه است، مانند همزیستی انسان و طبیعت، انسان و روبات،انسان و میکروارگانیسمها، طراحی برای افراد محروم، انرژی پایدار، اکوسیستمهای دریایی و پلاستیک، از موضوعات تحقیقاتی برای هنرمندان عصر حاضر است.
آثار هنری می تواند قلب انسانها را به حرکت در آورد. نقش هنر باید این باشد که مردم را فراتر از زمان و مرزها به هم وصل کند و به مردم یادآوری کند که چگونه خلاقیت درک جامعی از تاریخ ها و فرهنگ های مختلف را امکانپذیر میکند. بنابراین هنر باید پیوسته به نقش اجتماعی و عمومی خود توجه کند. هنری که جهان بینی ارائه می دهد و می تواند ارزش تنوع و صداهای به حاشیه رانده شده را ببیند، این هنری است که در آینده منتظر آن هستیم و واکسنی خارق العاده خواهد بود.